کد مطلب:94648 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:114

خطبه 231-ایمان












[صفحه 575]

سلونی قبل ان تفقدونی ایمان بر دو گونه است: اول ایمانی است كه بر دلها ثابت و پابرجاست دوم اعتقادی است كه بین دلها و سینه ها تا هنگامی مقرر و وقتی معین بطور عاریت قرار گرفته است. پس اگر شما از كسی بیزار شدید، این تنفر و بیزاری را تا هنگام مرگش، در دل نگاه دارید. چون تا این لحظه است كه مقیاس و مقدار بیزاری جستن از او به ثبوت میرسد. و بدانید هجرت، یعنی از كفران به ایمان آمدن كه بر پایه اولیه خود پاینده و واجب و لازم است پروردگار، به دنیانشینان و به آنانكه، هجرت و روی آوردن به ایمان را به ثبوت رسانند و آنرا آشكار و یا نهان گیرند، نیازی ندارد. هجرت ایمان بر كسی تحقق نیابد و به ثبوت نرسد، مگر اینكه در دنیا، حجت خدای را بشناسد. از این رو، كسی كه حجت خدا را شناخت و به این امر اقرار و اعتراف نمود، مهاجری است كه از ضلالت به هدایت راه یافته است اما بر آنكس كه خبر این حجت برسد و گوشش آنرا بشنود و در دلش این حقیقت بنشیند و با اینهمه پذیرای آن نشود، نمی توان نام ضعیف و ناتوان نهاد. معرفت و شناسائی ما كاری است بس دشوار زیرا، آنرا نپذیرد، مگر مومنی كه آفریدگار، دل او را به ایمان آزموده و او را شایسته قبول آن دان

سته باشد حدیث و گفتار ما را نگه نمیدارد، مگر سینه و حافظه ای كه امانت پذیر باشد. ای مردم، آنچه میخواهید از من بپرسید، پیش از آنكه دیگر مرا نیابید. زیرا من به راههای وصول به آسمان رحمت الهی، و طریقهای نعمت نهفته بر روی زمین، داناترین كسان هستم. آنچه میجوئید از من بپرسید، پیش از آنكه فتنه و فساد بر همه جا سایه شوم خود را بگسترد و مركب عناد و عصیان خود را زین كند، و خردها موجب تباهی خود شوند


صفحه 575.